دردیلا بیوگرافی هما روستا و همسرش از مسکو تا ایران و فوت - دردیلا

بیوگرافی هما روستا و همسرش از مسکو تا ایران و فوت

بیوگرافی هما روستا

هما روستا متولد ۴ مهر ۱۳۲۳ در تهران، بازیگر، کارگردان تئاتر و مترجم بود

فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته هنرهای دراماتیک دانشگاه بخارست می باشد که با تئاتر شروع کرد و در ۲۷ سالگی جلوی دوربین رفت و با فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» به شهرت رسید

خانواده

هما روستا در تهران به دنیا آمد، پدرش رضا روستا از رهبران حزب توده ایران بود که در سال ۱۳۲۶ به اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی مهاجرت کرد

والدین هما پیش از آنکه او به دنیا بیاید، از هم جدا شده بودند و تقریبا تا ۶ سالگی پدرش را ندیده بود

مادرش فاطمه بانو رزمگاه نام داشت که از ازدواج دومش صاحب چهار فرزند شده بود و هما همچنین دو خواهر به نام های مارینا و ایرانا دارد

عکس و بیوگرافی هما روستا بازیگر

مهاجرت به شوروی

تا ۶ سالگی در تهران بودم اما بعدا مجبور به مهاجرت شدم؛ چون در آن زمان پدرم مقیم مسکو بود، مرا در سفری طولانی به مسکو بردند تا به پدرم برسم

یک سال با آدم های غریبه در سفر بودم آنجا به مدرسه رفتم و دیپلم گرفتم و مدت طولانی در مسکو زندگی کردم و بعد از دیپلم با خانواده به آلمان رفتیم

از دوران کودکی شیفته تئا‌تر بودم

از کودکی و دوران مدرسه علاقه زیادی به تئا‌تر داشتم، من در مسکو تحصیل کردم، تئا‌تر در آن کشور خیلی پیشرفته بود و در واقع من با تئا‌تر بزرگ شدم چون در مدرسه این هنر خیلی جدی دنبال می‌شد

ما را به تئاترهای مخصوص کودکان میبردند، مرتب تئا‌تر اجرا میکردیم، در مدرسه برای ساعت‌های فوق برنامه رشته‌های مختلف داشتیم و من تئا‌تر را انتخاب کرده بودم و کم کم دنیای نمایش از بازی‌های کودکانه و ادا در آوردن مقابل آینه با کفش‌ ها و لباس‌های مادر، تبدیل به یک خواسته درونی و انتخابی برای آینده شد

همه چیز در مورد هما روستا بازیگر ایرانی

پدرم نمیخواست تئاتر بخوانم

پدرم دوست نداشت که در رشته تئاتر و یا هنر ادامه تحصیل بدهم، او هم مثل تمام پدر و مادرهای آن زمان ایران که می خواستند فرزندشان مهندس یا دکتر شود، چنین آرزویی داشت

از آنجا که من مدرسه را با نمرات خوب تمام کرده بودم، پدرم می گفت تو که باهوشی، چرا می خواهی هنر بخوانی؟ فکر می کرد همه بی هوش ها باید هنر بخوانند اما من اعتقاد دیگری داشتم و عاشق تئاتر بودم با این حال، به زور پدر، یکی، دو سال در آلمان رشته شیمی و بعد داروسازی خواندم

راضی کردن پدر و رفتن به رومانی

با وجود دریافت نمرات بالا در این رشته ها اما حالم از لحاظ روحی و روانی خوب نبود تا اینکه یکی از استادانم متوجه علاقه ام به تئاتر شد و با پدرم حرف زد و او را متقاعد کرد که بخاطر علاقه زیادم به تئاتر در آن موفق تر خواهم شد

پدرم در نهایت متقاعد شد ولی با من قهر کرد به من گفت: «من تو را آزاد می گذارم، برو هر غلطی می خواهی بکن، فقط باید از جلوی چشم هایم دور شوی؛ برو رومانی» و مرا فرستاد رومانی

من هم به رومانی رفتم تا درس تئاتر خواندم، سال دوم، سوم بودم که متاسفانه پدرم فوت کرد و بعد از اتمام تحصیل به آلمان برگشتم

داستان زندگینامه شخصی و هنری هما روستا

برگشت به آلمان تا ماندگاری در ایران

بعد از فارغ التحصیلی به آلمان بازگشتم، خانواده‌ ام بعد از فوت پدر در برلین زندگی می ‌کردند و قرار بود من هم در برلین کارم را شروع کنم ولی چون لهجه داشتم، می‌ خواستند مرا به شهر دیگری بفرستند تا ضمن یکی دو سالی کار کردن، لهجه ‌ام بهتر شود اما من تصمیم گرفتم تا به ایران بازگردم نمی ‌دانم چرا؟ واقعا هنوز هم نتوانستم دلیل خاصی برای این تصمیم پیدا کنم شاید دلیلش‌‌ همان کشش درونی به ایران بود، به هر حال سال ۱۳۴۹ به ایران آمدم و ماندم

آغاز بازیگری

فعالیت بازیگری خود را با عرصه تئاتر آغاز نمود و بعد از بازگشت به ایران سال ۱۳۵۰ در ۲۷ سالگی با بازی در فیلم سینمایی «دیوار شیشه ای» وارد دنیای حرفه ای بازیگری و سینما شد

اما نخستین تجربه اش در سینما با شکست مواجه گردید به گونه ای که او تصمیم گرفت دیگر در سینما کار نکند و ۱۵ سال بر عهد خود بود

بیوگرافی هما روستا از زندگی در مسکو تا رومانی و آلمان و ایران

کار در تئاتر ایران

سال ۱۳۵۱ بعد از آن شکست سینمایی در نمایش «بازرس» به کارگردانی عزت الله انتظامی به عنوان اولین کار حرفه ای اش در تئاتر ایران حضور یافت که کار موفقی شد و باعث دیده شدن وی گردید

او بعد از این در نمایشنامه های دیگری چون گنجینه طلا و سرباز لاف ‌زن (۱۳۵۱)، بازی استریندبرگ (۱۳۵۱)، ببر گراز دندان، مرغ دریایی (۱۳۵۶) و مرده های بی کفن و دفن (۱۳۵۷) نیز ایفای نقش کرد

نمایشنامه های ازدواج آقای می سی سی پی (۱۳۶۸)، دایی وانیا (۱۳۷۱) و بازی استریندبرگ (۱۳۷۸) از کارهای تئاتری وی بعد از انقلاب می باشند

بعد از انقلاب

بعد از چندین سال کناره گیری از بازیگری به دلیل انقلاب فرهنگی اوایل انقلاب، اینبار نیز کار خود را با یک فیلم سینمایی به نام «گزارش یک قتل» در سال ۱۳۶۵ آغاز نمود

هما روستا چطور بازیگر شد و چطور فوت کرد

شهرت

سال ۱۳۶۶ با بازی خوبش در فیلم سینمایی پرنده کوچک خوشبختی در نقش خانم شفیق به شهرت رسید و توانست نام خود را در بین نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فجر قرار دهد

بعد از آن در فیلم های دیگری چون تمام وسوسه های زمین (۱۳۶۸)، ملک خاتون (۱۳۶۹)، مسافران (۱۳۷۰)، از کرخه تا راین (۱۳۷۱) و لژیون (۱۳۷۷) حضور درخشانی داشت

جایزه بهترین‌ بازیگر زن

سال ۱۳۶۹ با بازی در فیلم سینمایی ملک خاتون در نقش خود ملک خاتون موفق شد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنواره هنری ادبی روستا کسب کند و سال ۱۳۷۴ جایزه بهترین بازیگر زن را در جشنواره سیما برای بازی در تله تئاتر شعبده باز بدست آورد

او همچنین با بازی های درخشانش در فیلم های سینمایی تمام وسوسه های زمین و از کرخه تا راین نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره بین المللی فیلم فجر و نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن در سومین جشن بزرگ سینمای ایران برای فیلم لژیون شده است

سوابق هنری هما روستا

کارگردانی

سال ۱۳۵۱ در ۲۸ سالگی زمانی که مشغول تدریس در دانشکده هنرهای دراماتیک بود، نمایش “باغ وحش شیشه‌ ای” تنسی ویلیامز را با بازی دانشجویان آن دانشکده کارگردانی نمود و اینکارش مورد توجه قرار گرفت

او همچنین سال ۱۳۸۳ در ۶۰ سالگی دومین تجربه کارگردانی خود را با نماشنامه “زمستان” کسب نمود و بعد از آن دو نمایشنامه دیگر به نام های “سانتاکروز” ماکس فریش را در سال ۱۳۸۳ و “آنتیگونه در نیویورک” یانوش گلادوفسکی را در سال ۱۳۸۶ کارگردانی کرد

بازی در تلویزیون

سال ۱۳۵۱ با حضور در تله تئاتر “بازی استریندبرگ” نخستین بار در قاب جادویی ظاهر شد و سال ۱۳۷۳ در اولین سریال خود به نام “آخرین شب مهتاب” به کارگردانی منوچهر پوراحمد در نقش مهتاب بازی کرد

وی همچنین در سریال های دیگری مانند محاکمه (۷۸_۱۳۷۷)، با من بمان (۸۱_۱۳۸۰)، خاک سرخ (۸۰_۱۳۷۹) و ترانه مادری (۱۳۸۸) ایفای نقش کرده است

گفتگو با هما روستا بازیگر زن ایرانی

آخرین کار

سال ۱۳۹۲ در ۶۹ سالگی آخرین کار هنری خود را با شرکت در تئاتر باغ آلبالو به کارگردانی حسن معجونی در نقش مادام رانوسکایا انجام داد

خودم را با ایرانی ها وفق دادم

در آن دوران که تازه به ایران برگشته بودم در برقراری ارتباط مشکل داشتم، زبان خیلی مهم بود و هنوز فارسی را به درستی صحبت نمی ‌کردم از طرفی با روحیه ایرانی‌ ها هم خیلی آشنا نبودم و برایم سوءتفاهم ‌هایی پیش می‌آمد، پچ پچ کردن‌ ها، تعارف‌ های زیاد، البته خیلی سخت نبود، شاید بیشتر غریب بود

من آدم زود باوری بودم، به هر حال بچه‌ ها سر کار دروغ ‌هایی می ‌گفتند که باور می‌ کردم اما کم کم با این خصوصیات آشنا شدم و یاد گرفتم چه را باید باور کنم و چه را نباید

آدم خیلی رکی هم بودم و اگر کسی نظرم را درباره بازی‌ اش می ‌پرسید، نظرم را بدون بی ‌رودربایستی به او می ‌گفتم و طبعا این با روحیه پرتعارف ایرانی سازگار نبود اما در آن دوران سعی کردم خودم را با خلق و خوی ایرانی‌ ها وفق بدهم و یاد گرفتم چگونه از کنار چنین موقعیت هایی رد شوم

عکس هما روستا و همسرش

عکس عروسی هما روستا با حمید سمندریان

ازدواج

هما روستا اوایل دهه ۱۳۵۰ با حمید سمندریان، کارگردان مطرح تئاتر ایران ازدواج کرد که حاصل این زندگی پسری به نام کاوه متولد ۱۳۶۱ می باشد که مهندس کامپیوتر است

ماجرای آشنایی

آغاز آشنایی من و حمید سمندریان در دانشکده هنرهای دراماتیک بود، فوق برنامه دانشکده دست من بود و دکتر مهدی فروغ مرا سر کلاس های استادان می فرستاد تا به آنها کمک کنم

یک روز هم من را سر کلاس سمندریان فرستاد، من خیلی برای ایشان احترام قائل بودم و به مرور دانشجوهایش ما را به هم نزدیک کردند، تبلیغ من را به ایشان و تبلیغ ایشان را به من می کردند چنین شد که ما بیشتر به هم توجه کردیم

عکس هما روستا در کنار همسرش حمید سمندریان

به یک بچه بسنده کردیم

قبل از انقلاب آن قدر کار داشتیم و کارمان برایمان مهم بود که تصمیم گرفتیم فعلا بچه دار نشویم، فکر می کردیم که داریم تئاتر را حرکت می دهیم و برای تئاتر زحمت می کشیم

بعد از انقلاب که کارمان کمتر شد به فکر بچه افتادیم، ولی دیگر سنمان بالا رفته بود و برای چند تا بچه داشتن دیر بود، پس به همان یکی بسنده کردیم

باز کردن رستوران

بعد از سنگ اندازی های اوایل انقلاب برای کارهای تئاتری مان، تصمیم گرفتیم شغلمان را عوض کنیم، باید از یک جایی زندگی خود را اداره می کردیم آن موقع خیلی از بچه های تئاتری و جوان ها دور و برمان بودند و با ما همکاری داشتند، یک رستوران باز کردیم البته فقط ناهار می دادیم؛ اما غذاهایمان واقعا خوشمزه بود

آنجا پاتوق همه بچه های تئاتر شده بود، ما یک آشپز و یک دستیار آشپز حرفه ای داشتیم، اما بقیه، همه از همکاران گروه سمندریان بودند که بعدا چون حقوق کارکنان را هم از پدر حمید می گرفتیم؛ او هم اعتراض می کرد که این چه رستورانی است که حقوق کارکنانتان را باید من بدهم؛ بنابراین رستوران را تعطیل کردیم

عکس زن و شوهری هما روستا و همسرش حمید سمندریان

نمی خواستم جور دیگر کار کنم

آن زمان گاه در کنار کار رستوران، نمایشنامه خوانی هم می کردیم تا خودمان را آماده نگاه داریم حتی برای رادیو می خواستیم یک نمایشنامه کار کنیم که نشد

همان وقت بود که به من پیشنهاد بازی در سریال و سینما را می دادند، ولی من قبول نمی کردم؛ چون واقعا آمادگی نداشتم که یک جور دیگر کار کنم در چنین اوضاعی بود که ما بچه دار شدیم و کاوه به دنیا آمد، کاوه امید زندگی همه بچه های رستوران بود

زندگی با سمندریان سخت بود

در مقام کارگردان، ما واقعا از سمندریان می آموختیم، درست است که کارکردن با او بسیار سخت بود و مو را از ماست می کشید، اما حاصل کارش همیشه عالی بو

به نظر من خیلی از بازیگران ایران بهترین بازی های عمرشان را در نمایش های سمندریان ارائه کرده اند اما به عنوان همسر خب با این جور آدم ها زندگی کردن خیلی سخت است به هر حال اینها آدم های عادی نیستند و کارمندی زندگی نمی کنند که صبح بروند سر کار و عصر برگردند، او شیفته تئاتر بود که بعضی وقت ها اصلا یادش می رفت که زن دارد و گاه من را از یاد می برد

قدردانی از همسر

دلیل راه اندازی آکادمی سمندریان به این جهت بود که همیشه دوست داشتم نام سمندریان تا ابد جاوید بماند، این را از آن جهت که یک نسبتی با او داشتم، نمی گویم، به عنوان یک آدم تئاتری می خواهم بگویم که او خیلی برای تئاتر ایران زحمت کشید و این حق مسلم اوست که یک جایی باشد که دست کم سالی یک بار یادش را زنده نگه دارد

حکایت ته لهجه من

بعضی‌ها از من می‌ پرسند این ته لهجه بخصوصی که دارید متعلق به کجاست؟ فکر می‌ کنم این لهجه من از مسکو با من به یادگار مانده است چرا که من از شش سالگی به واسطه شغل پدرم که سیاسی بود به مسکو مهاجرت کردم و تا دوران دیپلمم در آنجا زندگی کردم و بعد به آلمان رفتم

عکس سنگ قبر هما روستا

بیماری و فوت

هما روستا ۴ مهر ۱۳۹۴ در ۷۱ سالگی مصادف با روز تولدش بر اثر سرطان در بیمارستانی در لس آنجلس آمریکا درگذشت

بیماری او حدود شش سال قبل از فوت تشخیص داده شده بود و او دو ماه پیش از مرگ برای ادامه درمان به لس آنجلس آمد اما این درمان موفقیت آمیز نبود و پیکر وی در ۱۳ مهر به ایران منتقل شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد

ناگفته ها

سال ۱۴۰۰ کتابی تحت عنوان “حمیدِ هما”، یک گفت و شنودی از هما روستا به روایت محمدعلی سجادی چاپ شده است

سینمایی

● رفیق بد – ۱۳۸۶

● لژیون – ۱۳۷۷

● زن امروز – ۱۳۷۵

● کودکانی از آب و گل – ۱۳۷۲

● دو همسفر – ۱۳۷۱

● از کرخه تا راین – ۱۳۷۱

● مسافران – ۱۳۷۰

● ملک خاتون – ۱۳۶۹

● تیغ آفتاب – ۱۳۶۹

● تمام وسوسه‌ های زمین – ۱۳۶۸

● پرنده کوچک خوشبختی – ۱۳۶۶

● گزارش یک قتل – ۱۳۶۵

● دیوار شیشه‌ ای – ۱۳۵۰

کار تلویزیونی

● ترانه مادری – ۱۳۸۷

● سرزمین مادری – ۱۳۸۲

● با من بمان – ۱۳۸۱ – ۱۳۸۰

● خاک سرخ -۱۳۸۰ – ۱۳۷۹

● تله‌ تئاتر «به سوی دمشق» – ۱۳۷۹

● محاکمه – ۱۳۷۸ – ۱۳۷۷

● تله‌ تئاتر «همه، پسران من» – ۱۳۷۷

● تله‌ تئاتر «جان گابریل بورکمن» – ۱۳۷۶

● تله‌ تئاتر «شعبده‌باز» – ۱۳۷۵

● آخرین ستاره شب – ۱۳۷۳

● تله‌ تئاتر «لازارتی، ببر گراز دندان» – ۱۳۵۵

● تله‌ تئاتر «بازی استریندبرگ» – ۱۳۵۱

مطلب مفید بود ؟


۸



۱

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 157 views بار دسته بندی : بیوگرافی بازیگران تاريخ : 1 دسامبر 2023 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.