بیوگرافی مرتضی امینی تبار
مرتضی امینی تبار متولد ۱۶ مرداد ۱۳۷۸ در قم، بازیگر سینما و تلویزیون است
تحصیلکرده رشته بازیگری می باشد که با تئاتر دانشجویی شروع کرد و در ۲۱ سالگی با فصل اول سریال زخم کاری در نقش میثم به شهرت رسید
اصالت افغانی – تاجیکی
من اصلیتی افغانستانی دارم اما خودم در ایران و در شهر قم بدنیا آمدم، پدر و مادرم از اقوام تاجیک افغانستان هستند که در سال ۱۳۷۵ ساکن ایران شدند
از اجرا تا تئاتر و سفر به تهران
اولین بار در سال ۱۳۹۱ وقتی ۱۲ ساله بودم بعنوان مجری در یک شبکه انگلیسی زبان مشغول شدم تا اینکه به سمت تئاتر کشیده شدم
بصورت حرفه ای تئاتر را از سال ۱۳۹۵ وقتی ۱۷ ساله بودم از شهر قم شروع کردم و بعد از یکسال با قبولی در دانشگاه به تهران آمدم
با شرایط بسیار سخت دوری از خانواده و زندگی دانشجویی در خوابگاه کارم را با گروه های دانشجویی ادامه دادم
تسلط به زبان انگلیسی
از ۱۲ سالگی در حال یادگیری زبان بودم، محرک و مشوق اصلی ام پدرم بود. وقتی کم کم تسلط پیدا کردم برای شبکه تازه تاسیس هدهد انگلیسی اجرا می کردم، تفریح و کار جذابی بود
اولین اتفاقی که برایم آن جا رقم خورد آشنایی با دوربین بود، تازه وارد جهان جدیدی شده بودم
حرفه ای روی صحنه تئاتر
بصورت حرفه ای از مرداد ماه ۱۳۹۷ با نمایش «راز بقاء» به کارگردانی صالح علوی زاده بروی صحنه رفت سپس در نمایش «بی مکان» به کارگردانی لعبت شعار بازی کرد
در ادامه با نمایش «چهلم» از امیر پیشوایی و «مشاهیر» از افشین واعظی هم بخوبی جای خود را در تئاتر مستحکم کرد
بازی در زخم کاری
مرتضی امینی تبار سال ۱۴۰۰ اولین تجربه تصویری خود را با سریال «زخم کاری» شبکه خانگی فیلمیو در کنار چهره هایی چون جواد عزتی و رعنا آزادی ور تجربه کرد
او با نقش عاشق پیشه میثم با کاراکتر روبروی خود سارا حاتمی در نقش مائده بسیار خوش درخشید؛ خودش می گوید من و مائده قسمت های زیادی داشتیم که رابطه عاشقانه زوج جوان را نشان میداد، که سانسور شد
نحوه دریافت نقش میثم
آقای «کیومرث مرادی» استاد تئاتری ام که نزد ایشان شاگردی کرده ام به من پیشنهاد حضور در تست نقش میثم سریال زخم کاری را داد
من بدون اینکه بدانم این نقش برای چه کاری و کدام کارگردان هست پذیرفتم
ویدیویی از بازی من گرفتند و به آقای مهدویان داده بودند و خدا خواست و ایشان هم دوست داشتند ، به این ترتیب برای نقش میثم انتخاب شدم
وقتی قلبم وایستاد
آقای محمدحسین مهدویان (کارگردان) را تا روزی که به دفتر ایشان رفتم ، ندیده بودم اما هر کدام از آثار ایشان را چهار یا پنج بار دیده بودم
وقتی اولین بار به دفتر ایشان رفتم و پروژه زخم کاری را دیدم، قلبم وایستاد و اصلا فکر نمی کردم برای این سریال انتخاب شده باشم
من در جهان تصویر دنبال نقشی می گشتم که حتی ۱۰ دقیقه باشد، اما خدا به من نقش میثم را داد که بابت آن خدا را شاکردم
سوارکار ماهری نیستم
بعد از انتخاب برای نقش میثم گفتند که من و خانم سارا حاتمی باید سوارکاری یاد بگیریم برای همین چندین جلسه تمرین سوارکاری داشتیم
همه تصویر می کنند من سوارکار ماهری هستم درحالی که این اسب روز اول سوارکاری من را زمین انداخت و به شدت آسیب دیدم
کارگردان را هر روز بغلم می کردم
آقای مهدویان (کارگردان زخم کاری) را فرمانده صدا می کنم، او یک پدر و استاد بی نظیر و کارگردان کاربلد و یک آدم حسابی حرفه ای است
روزی نبود که آقای مهدویان را بغل نکنم و به او نگویم که چقدر دوستش دارم ، افتخار می کنم مُهر شاگردی او را بر پیشانی ام دارم
سارا درجه یک است
خانم سارا حاتمی (مائده) به شدت بازیگر باهوش و خلاقی بود ایشان از نظر من بازیگر مستعد و درجه یکی است و آینده بسیار درخشانی دارد
امیدوار روزی در آینده سیمرغ جشنوراه فجر را در دستانش ببینم !
بازی کنار بزرگان
آقای جواد عزتی نابغه است و خداوند عزت را به کسی می دهد که خیلی دوست دارد ، کمک های او در کیفیت بازی من بسیار تاثیرگذار بود
خانم آزادی ور و خانم توسلی هم آنقدر قوی هستند که تو نمی توانی در حضور آنها خوب بازی نکنی …
بازگشت با زخم کاری ۲
مرتضی در شهریور ۱۴۰۲ با فصل دوم سریال زخم کاری به قاب شبکه خانگی بازگشت، او اینبار به عنوان وارث مالک با چالش انتقام پیش می رود
جنگ برای آرزوها
از ۲۲ سال پیش ، شونزدهم مرداد، تا الان فقط یه چیز یاد گرفتم که من، به عنوان انسان برای تلاش کردن زاده شدم ، یاد گرفتم که باید برای آرزوهام بجنگم
در جهان پهناور اندازه خودم باشم، جای خودم باشم ، اندازه یک نقطه …
مرتضی امینی تبار در کنار خواهرش لیلا
ازدواج
مرتضی امینی تبار هنوز ازدواج نکرده و مجرد است
بزرگ شدن مسئولیت میاره
بزرگتر شدن مسئولیت پذیر بودن میاره و من با آزمون و خطا کردن بزرگ میشم، من هرسال با خودم در جنگم و ممنونم از آدم هایی که مسئولیت بهم دادند
سه بار افغانستان رفتم
از کودکی قصه های تلخی راجع به طالبان شنیده ام اما امیدوارم همه چیز درست شود، مشکل اینجاست که به خبرهای ناگوار عادت کردیم
تا الان سه بار و برای مدت کوتاهی به افغانستان سفر کردم، همه دنیا می دانند افغانستان چه کشور غنی، زیبا و عجیبی است و مردم سخت کوش و صبوری دارد
آرزوی هنری
آرزویم اینست که قصه های خودم را بازی کنم، قصه هایی که خواندم و آرزویم بوده جای شخصیت شان باشم مثل راسکولنیکف، هملت، ایوانف، سوکوروتازاکی و… یک تاثیر بزرگ گذاشتن، آمادگی می خواهد
شرایط متفاوت تئاتر
در تئاتر، شرایط متفاوت استف مخاطب می داند که ما در حال بازی هستیم و بازیگریم اما در مدیوم تصویر، من مجبورم کاری کنم که مخاطب باور کند
بازیگری، سخت، پیچیده و اعتیادآور
بازیگری را در ابتدا به خاطر رویای مشترک همه علاقه مندان به بازیگری، سودای ستاره سینما شدن انتخاب کردم اما واردش که شدم فهمیدم بازیگری سخت تر از چهار کلمه دیالوگ گفتن و خوب گریه کردن است، بسیار سخت تر وجهانی پیچیده و در عین حال اعتیاد آور است